در باب چارتاقی میترایی بودن معبد خورشیدی نیاسر قبلاً اطلاعات درستی داده شده است. نگارنده صرفاً به عنوان اسطوره شناس و محقق نامهای جغرافیایی کهن، نظریاتی در سه بند در تکمیل نظریات دیگران بر آنها اضافه می نماید:
۱- نام نیاسر را به سادگی می توان تلخیص واژه مرکب نیاز سار (محل عبادتگاهی) شمرد.
۲- از نام اسکندر هم که با چشمه و معبد نیاسر مربوط گردیده است باید در اساس نه اسکندر مقدونی بلکه خود ایزد مهر (میتره) ایزد جنگ و خورشید ایرانیان باستان مراد بوده باشد چه کلمه سکندر را در زبان اوستایی می توان به معنی شکست دهنده (از ریشه سکند=شکستن) گرفت که این مفهوم معنی یکی از القاب مهم و شناخته شده ایزد مهر دشمن شکن یعنی همان خورشید شکست ناپذیر و خورشید جنگاور آریائیان سکایی بوده است. در واقع همین سکندر خدای (میثره، مهر) جاودانی بوده است که پرستش با چشمه های صخره ای و چشمه خورشید مربوط بوده است ولی در روایات اساطیری کهن خاورمیانه به خطا با اسکندر مقدونی یکی گرفته شده است.
۳- در عبارت پهلوی کهن منسوب بدانجا یعنی " هرآیند خرن آفرینان سر" باید مفهوم مهمی از سنن مهرپرستی پارتی نهفته باشد که کتاب تاریخ قم آن را با وجه اشتقاقی عامیانه به معنی "بیارایند مجلس ما را پسر شجاعان" گرفته و با نام نیاسر مربوط ساخته است. این نام مرکب پهلوی را به سادگی می توان به معنی عبادتگاه شاداب پرستندگان ایزد خورشید گرفت در ترکیبی ازهرایند (هورام-مند=خّرم، شاداب)، خُرن آفرینان (پرستندگان خورشید) و سار (محل).
برای اطلاع از مجموعه اماکن چارتاقی نیاسر در اینجا مطالبی را در این باب به اختصار از سایت شهر سر سبز نیاسر ذکر می نماییم:
باب نیاسر و چارتاقی آن: چارتاقی نیاسر بنایی باستانی از اواخر عصر اشکانی و یا اوایل عصر ساسانی است.
این بنا جزو کهنترین و بزرگترین نمونههای چارتاقی ایران و سالمترین آنها است.
بنا با قاعدهای مربعشکل، اما درواقع ذوزنقهای با اضلاع تقریبی ۱۲ متر است که برای ساخت آن تنها از سنگهای آهکی رسوبی و ملات گچ استفاده شده است.
سبکی سنگهای متخلخل و سختی اندک و انعطافپذیری ملات آن، موجب تحمل زمینلرزهها و پایداری بنا در عمر نزدیک به دوهزار سال آن شده است.
چهار سوی این بنا همانند دیگر چارتاقیها کاملاً باز بوده و هیچگونه در یا پنجره و بازدارندههای دیگری برای ورود به آن، وجود نداشته است.
تا مدتها بر پایه روایتهای داستانگونه کتاب (قمنامه) احتمال داده میشد که این بنا آتشکدهای از زمان اردشیر ساسانی باشد؛ اما تاکنون شواهد باستانشناختی و منابع مکتوب آنرا تائید نکرده است.
از این بنا نخستین بار توسط هوتوم شیندلر گزارشی مختصر منتشر شد و سپس آندره پ. هاردی بررسی کوتاه مدتی پیرامون آن انجام داد که در مجموعه "آثار ایران" توسط آندره گدار منتشر شد.
گدار در توضیح گزارش شیندلر، کارکرد آتشگاهی این بنا را رد میکند.
در سال ۱۳۸۰ کاربرد این بنا و نیز دیگر چارتاقیهای ایران، بهعنوان یک تقویم آفتابی یا شاخص اندازهگیری زمان با استفاده از تغییرات میل خورشید، توسط رضا مرادی غیاثآبادی شناسایی شد.
آنگونه که در نقشههای آن دیده میشود؛ ساختار تقویمی این بنا به گونهای است که در آغاز و میانه هر یک از فصلهای سال، پرتوهای خورشید بامدادی به شکلی خاص از میان پایههای بنا دیده میشده و هنوز نیز دیده میشود.
غار آیینی نیاسر، شکوه و شگفتی: غار رییس نیاسر با درهای ورودی آن در باغتالار، معبدی بوده متعلق به پیروان آیین میترا (خدای ایران باستان).
به احتمال زیاد قدمت این معبد به اوایل دوره پارتها بر میگردد.
غار تاریخی نیاسر درون توده سنگی از جنس تراورتن، در زیر باغ تالار و باغهای مجاور آن تا زیر محله سرکمر گسترده شده است.
در بلندترین نقطه نیاسر واقع در باغتالار، ورودی اصلی این غار وجود دارد که تا صخرههای بالای آبشار کشیده شده است.
غار نیاسر به طور کامل ساخته دست انسان است به جز یک یا دو اتاق که در نزدیکی در ورودی قرار دارند.
شکی نیست که این غار معبد میترا بوده است و پیدایش آن ممکن است به دوره اشکانیان (پارتها) مرتبط باشد.
بیشتر معبدهای میترا مانند غار نیاسر در تاریکی کامل ساخته میشده است.
این غار ورودیهای دیگری نیز دارد.
تعدادی از آنها در داخل صخرهای وجود دارند که قسمت بالای نیاسر را از همسایگان پایین جدا میسازد.
این ورودیها که رو به شرق قرار دارند در امتداد آبشار منظره زیبایی از نیاسر را به نمایش گذاشتهاند.
نشانههای فرسایش آب بر روی صخرهها و سنگها دربر دارنده و گواهی این حقیقت است که غار خوش منظر این ناحیه از زمانهای بسیار قدیم وجود داشته است.
آبشار نیاسر مدرک دیگری است که غار، معبدی بوده متعلق به پیروان آیین میترا.
در زیر آبشار دو سنگ آسیاب وجود دارد که به طرز شگفتآوری شبیه به یک یا دو سنگ آسیابی است که در اعماق داخل غار دیده میشود.
شکی نیست که وجود این سنگها در داخل غار تاریک و هیجانانگیز به منظور آرد کردن گندم نبوده است بلکه بر اساس آداب و تشریفات مذهبی آیین میتراییسم در مراسم قربانی دادن استفاده میشده است.
گفته میشود، از این سنگها به عنوان سرپوشی برای بستن ورودیهای اتاقهای کوچک غار استفاده میشده است.
هوای مطبوع و گردش هوا در سراسر غار وجود دارد.
یکی از عمیقترین چاههای داخل غار ۱۰ متر عمق دارد و هوا حتی در آن قسمت نیز جریان دارد.
به منظور طی کردن راه در داخل غار، راهروها و حتی اتاقهایی وجود دارد که بهوسیله لیزخوردن یا سینهخیز رفتن و در جاهای دیگر، بهصورت خمیده میتوان از آن عبور کرد.
غار دارای یک ورودی بزرگ میباشد که در سال ۱۳۵۸ بر اثر زلزله خراب شده است.
قسمتهایی از غار نیز که متلاشی شده و از بین رفته، زیر آوار زلزله قرار دارد.
بیشتر ظروف سفالی در داخل غار مربوط به دوره ساسانی بوده و مقداری نیز متعلق به دوره پارتها میباشد.با این وجود مقداری ظروف سفالی از دوره اسلامی نیز در اطراف ورودیهای غار دیده شده است.
پیشینه تاریخی نیاسر : نیاسر دارای پیشینه تاریخی به قبل از اسلام و زمان ساسانیان می رسد که به نقل کتاب تاریخ قم و تاریخ کاشان اینچنین نوشته اند: {و در تاریخ قم بوصفی دیگر} وجه تسمیه نیاسر و بنا و بنیاد آنجا ناطق است که اردشیر پادشاه عجم بعد از فتح و غلبه اصفهان بر سر این چشمه آمد.محلی رفیع و خوش آب و هوا یافت.گفت همانا سه روز عشرت کنیم، چه این محلی است یا روح و فضا و از وفور گل و لاله و ریا چین «نگار خانه (نگار نامه) چین است و نقش ارتنگی». بزمی ملوکانه آراستند.افریدون که سردار لشکر اردشیر بود چنین گفت که گل دریا حین بزم شراب اهل رزم سرهای شجاعان است.گویند سیصد سر از ابطان و شجاعان اصفهان همراه داشت، حاضر ساختند.
گویا به این زبان و لغت بیان نمود که «هرایند خرن آفرینان سر» یا هرآئیند خرن آفرینان سر (تاریخ قم ص ۷۷) و بدین جهت به نیان سر (تاریخ قم ص ۷۸) موسوم شد و از کثرت استعمال نیاسر میگویند.
زیرا که «فی» بزبان فارسیان عجم بعضی شجاع است و «نیان» جمع «نی» است و «افر» کلمه رابطه است که به زبان فرس «بر» میگویند و «هرایند» یعنی «آرایند» و «خرن» یعنی «مجلس» است.
ترجمه این جمله آنکه بیارایند مجلس ما را پسر شجاعان.
خلاصه بعد از سه روز فرمان داد تا بر فراز کوه همان باغ و تالار را بنا کردند و در اطراف و نشیب آن ریهی بزرگ بنیاد نمودند و در سمت غربی چشمه نیاسر چهار طاقی آتشکده ای از سنگ تراش بنا نمادند.چهار ده ذرع در چهارده ذرع که بالفعل بدون خرابی و در سمت برپا و معروف است به آتشکده اردشیر } تاریخ کاشان ص ۸۹، ۸۸}.نیاسر چندین محله داشته است که موسوم به درب کوشک- باب قصر – تالار – سرقلعه – سرکوجه – سرکمر – بیشه – بیدکاب – رود آب – چالقاب و غیره است که دلیل بر بزرگی آن و جلالت قدر نیاسر میباشد.
تاریخچه و وجه تسمیه چشمه و آبشار نیاسر:و در تاریخ کاشان در مورد تاریخچة چشمه و آبشار نیاسر نوشته شده است که :« اما چشمة مزبورة نیاسر را چشمة اسکندریه می نامند . گویند اسکندر بن فیلقوس به علم کشف الاسرار که از دانیال پیغمبر به او رسیده بود چون عبورش به آن قریه رسید دانست که در دل سنگ آبی بزرگ و مستور و پنهان است . حجاران را طلبید و در یک شبانه روز این چشمه را احداث و احیا نمود و آن موضع که بالفعل باغ تالار است آن روز مضرب خیام و محل قیام اردوی کیوان پوی بود . نظر به آنکه جایی بسیار رفیع و با روح و صفا و از اطراف و جوانب بقدر دویست ذرع مشرف بجلگه و همواری است و قاف تا قاف عالم در منظر نظر است فرمان داد که باغ و عمارت و تالاری بنا کنند و چنان بوده که همة آن آب به جدولهای عریض از خیابانهای آن باغ گردش کرده و به حوض خانه و از آنجا فرو رفته در پای تالار هفت ذرع کوه را به اندازة بیست ذرع در پانزده ذرع تراشیده و پست و هموار نموده حوضی بزرگ در دل سنگ تراشیده در وسط آن فواره ای که همة آن چهار سنگ آب به قدر یک ذرع جوشیده و از لب آن کوه از موضعی که تقریباً یکصد ذرع مسقط الحجر آن است مانند عمودی از بلور به پایین می ریزد و به نوعی آن آب صاف روشن از آن آبشار به نشیب ریزد که از دو فرسخ راه نمایان و صدای آن مانند رعد پردة گوش را پاره می کند».
از توصیفاتی که ازکتاب تاریخ کاشان ذکر شد می توان حدس زد که قدمت این محل به دورة اسکندر برمی گردد. و در تاریخ قم بوصفی دیگر در مورد تعداد آسیابها در آن زمان و در مسیر آب این آبشار چنین می نویسد :
« من جمله ده باب آسیاب معظم که یکی از آنها بواسطة وفور آب و عمق و ارتفاع تنوره و خوبی آلات و ادوات که در اوایل ابداع و احداث داشت شبانه روزی یکهزار من بوزن شاه گندم خرد می نمود». مشخص می شود شهر نیاسر در قدیم دارای ۱۰ آسیاب بوده که سه آسیاب دیگر به آنها اضافه شده و هم اکنون فقط دو تا از آنها باقی مانده است. آبشار نیاسر از چشمة تالار ( اسکندریه ) واقع در کنار چارتاقی سرچشمه می گیرد به گونه ای که دو سوم آب چشمه به سمت آبشار و از آنجا به دشتهای نیاسر و یک سوم آن به محلة نو میرود . آب جاری شده از آبشار به بعضی از مزرعه های اطراف از جمله مزرعه خاتون ، دولت آباد ، سیف آباد و یرقون نیز می رسد . البته پیشتر که آب بیشتر بوده به سمت مزرعة سورآباد هم می رفته است .ولی به علت کم شدن آب چشمه دسترسی آب به این مزرعه منتفی می باشد .
آنگونه که از از بقایای خزه های قدیمی و آبراهه های موجود و همچنین گفته های اهالی محل مشخص می شود مسیر آب در قدیم عوض شده است . آبی که از آبشار پایین می ریزد در فصل پاییز کمترین و در فصل زمستان بیشترین مقدار را داراست . به دلیل پدیده های انحلال سنگ آهک توسط جریانهای زیرزمینی و گذشت سالیان دراز بافت بسیار زیبا و چشم نوازی مانند استالاکتیت ها و استالاکمیت ها در بدنة آبشار به وجود آمده است که می توان از آنها برای جذب گردشگر استفاده کرد. سنگی که آبراهة آبشار در آن ایجاد شده و سنگهایی که بدنه مزبور را تشکیل می دهند از نوع سنگهای آهکی و رسوبی می باشد. در محیط اطراف آبشار درختانی از جمله بید شیرین ، بید تلخ ، نارون یا پشه ، عرعر ، ون یازبان گنجشک ، توت بی دونه ، توت شمرونی ، انجیر و مو رشد کرده اند . چند درخت کهن و قطور ( توت و بید ) هم در پای آبشار وجود داشته که به علت خطر وارد کردن آسیابهای احتمالی به حمام و آسیاب حدود ۷ الی ۸ سال پیش آنها را قطع کرده اند .از گیاهان دارویی این محل نیز می توان موارد زیر را نام برد:
در مورد جایگاه آیینی آبشار گفتنی است در کتاب" آیین میترا "نوشتة مارتین ورمازرن نقل شده است که :
« پورفیر در کتابش از شخصی به نام اوبولوس روایت میکند که ستایش مهر در غارهای طبیعی انجام می گرفته است . نزدیک غار می بایست رودخانه ای جریان داشته باشد .
و در کتاب" آیین مهر"نوشته شده که:
« آب در آیین میترا دارای اهمیت فراوانی است ، یکی از آداب مهری دینان شست و شو و غسل بوده و برای شرکت در مراسم ستایش مهر ، افراد ملزم بودند تا مدت چند شبانه روز ، مطابق با آدابی خود را شستشو دهند و محتمل ضربات تازیانه گردند . در مهرابه ها یا چاه آب وجود داشت و یا چشمه های جوشان ، به همین دلیل کف مهرابه ها جوی حفر می کردند».
آبشار نیاسر مدرک دیگری است بر این نظریه که به احتمال غار معبدی بوده متعلق به پیروان آیین میترا.
هر ساله در روز عید قربان اهالی محله سرکمر و برزه دون در قدیم در کنار چشمة اسکندریه و در حال حاضر در محوطه مسجد امام حسن (ع) ،گاوی قربانی کرده خون آن را بر آب می ریزند و همراه با آب از آبشار پایین ریخته و به باغها و مزارع برود زیرا اهالی اعتقاد بر این دارند که این خون باعث پر برکت شدن آب شده و از کم شدن آب جلوگیری می کند.توده سنگی که آبشار بر آن واقع شده است به شدت در معرض ریزش می باشد که علاوه بر از بین رفتن آثار متعدد تاریخی و طبیعی واقع شده در آن برای گردشگران نیز خطر آفرین است و می بایست اهتمام جدی از طرف تمامی ارگان های مرتبط در این مورد صورت پذیرد . پله های احداث شده از پای آبشار تا نزدیک عمارت کوشک نیز در بعضی از نقاط محتاج به تعمیرات اساسی است و همچنین به این مورد نیز توجه شده است که در مواقع بارانی و برفی سطح پله از اصطکاک کافی برخوردار نیست و عابر را با خطر جدی مواجه می سازد .
|